نیمه خالی لیوان

 

نیمه خالی لیوان را ببین

حتما شنیده اید که نیمه پر لیوان را ببین ، زمانی که خود یا شخص دیگری را میبینیم که در موقعیت بدی قراردارد (وضعیت عدم موفقیت) این جمله وارد عمل میشود و برای قوت قلب خود یا دیگران از آن استفاده میکنیم برای شروع موضوعی خاص هر شخصی آن را لیوانی پر از رسیدن به هدف میپندارد و آن را در ذهن خود رونمایی میکند بعنوان مثال یک فرد تصمیم میگیرد خانه ای بسازد  برای این موضوع لیوانی بلورین در ذهن خود پر از آب زلال ترسیم میکند.  اما پس از این خیالپردازی زیبا در مورد هدف برای اجرای آن وارد عمل میشود وپس از آن یواش یواش از آب لیوان کم میشود . خانه ساخته شده درهایش خیلی زود فرسوده میشود، از سقف آن آب میچکد ، کاشی هایش ترک میخورد و... به ناگاه بر اثر زلزله قسمتی ازحیاط خانه فرو میریزد اینگونه فرد به نقطه ای میرسد که لیوان را نیمه پر میبیند و متوجه میشد از هدفش مقداری را از دست داده است اینجا جمله نیمه پر لیوان راببین وارد عمل میشود که تو همه آب لیوان را نتوانستی نگهداری اما حداقل قسمتی را داری و همه آن را از دست نداده ای (نجات یافتن زندگیش از مرگ) اما این جمله گویی بازی با کلمات است و برای امید بخشیدن جمله ای زیباست اما اگر کسی بگوید قسمت خالی لیوان را ببین شخص ناامید گمان میبرد اورا ملامت میکند که البته درکی سطحی است زیرا کسانی که در زندگی از هر عدم موفقیت یک فرصت میسازند کسانی هستند که بر خلاف جمله امیدوارانه نیمه پر لیوان را ببین ، نیمه خالی لیوان را هم میبینند .

در هر رویدادی که لیوان آن نیمه ای خالی دارد در واقع فرد باید موضوع را از دو منظر نگاه کند نیمه پر نشانگر صحیح بودن آن و نیمه خالی نشانگر ناصحیح بودن .

اما این یک تفکر ناقص است زیرا در یک رویداد که در قسمتهای از آن دچار مشکل شده اید به اصطلاح نیمه خالی لیوان یقینا نشانه ناصحیح بودن نیست بلکه ممکن است نشانه بی برنامه بودن ، عدم شناخت کافی از رویداد ، عدم پیش بینی مواجه با مشکلات احتمالی و آماده داشتن راهکار مناسب برای روبروی با آن ، ناتوانی اجرایی ، واقع بینانه نبودن هدف و ساختار عمل و.... این تنها چندین دلیل برای خالی بودن نیمه لیوان میتواند باشد ، با اندکی دقت میتوانید به این موضوع پی ببرید که این مشکلات تماما در بخش رهبری و مدیریت هر سیستمی است اعم از فعالیت های شخصی و یا مدیریتی ، بنابراین واضح است برای انجام هر کاری باید از قبل آن را بررسی و در قالب طرحی واقع بینانه تحلیل کرد که حتی در آن مشکلات احتمالی نیز در نظر گرفته شده باشد .

اما نکته اینجاست که ما در میانه راه اجرای برنامه هستیم و به هر دلیلی نیمه ای از لیوان عملیات و کار ما خالی گردیده است ، شما راهی برای برگشت ندارید و باید ادامه روند را طی کنید ام چگونه ، نیمه پر لیوان را ببینیم ؟

خیر ابتدا باید نیمه خالی لیوان را بررسی ، تحلیل و پردازش کنیم و از آن میان تمامی مشکلاتی را که باعث خالی شدن آن نیمه شده اند را با جزئیات استخراج کنیم سپس باتوجه به امکانات و شرایط در دسترس آنها را تحت کنترل خود بگیرید سپس میتوانید باشناختی  که از مشکلات پیشین پیدا کرده اید ادامه مسیر را برنامه ریزی کنید و اصطلاحا اکنون زمانی است که شما نیمه پر لیوان را ببینید.

درواقع شما نیمه پر لیوان را نمیبینید بلکه آنرا درک میکنید زیرا قسمت از دست رفته را تحلیل کردید و با شناخت کافی به نیمه پر لیوان نگاه میکنید و برای حفظ آن شما مشکلاتی که قبلا باعث تحلیل آن میشد را شناسای و دیگر آن را تکرار نمیکنید .

نکته ای وجود دارد که باید آن را مورد توجه قرار داد ، اگر شما میخواهید به شخص دیگری و یا حتی برای خودتان نیمه های خالی و پر لیوان را نشان دهید باید بیاد داشته باشید نیمه خالی لیوان را نباید به گونه ای بیان کنید که نشانگر سرزنش کردن باشد و توصیه میکنم آن را با دید یه تجربه گرانبها مورد بحث و بررسی قرار دهید زیرا پذیرش اشتباه و شکست در قاب یک تجربه میتواند شما را در نقطه آغازین دوباره  با نیرویی مضاعف قرار دهد ، این بدان معنا اس نیمه خالی لیوان میتواند یک موتور قدرتمند اضافه باشد  برای ادامه حرکت به جلو که توان و سرعت شما را افزایش خواهد داد .

باتوجه به تیپ های شخصیتی متفاوت هرکسی میتواند این موضوع را از دیدگاه خود با شدت و قدرت متفاومت انجام دهد بنابراین اگر رویه های فکری شما بادیگرن متفاوت است این نشانه ضعف و یا قدرت شما نیست بلکه نشاندهنده توان و تفکر شماست به عبارت دیگر توان شما در هر موضوعی مشخص است و اگربه نیروی فکری و قدرتی بیشتری نیاز دارید  میتوانید  با شخصی یا سیستمی دیگر هماهنگ و همراه شوید .