حمید برمتر

تولید و توزیع آتل اورژانسی

حمید برمتر

تولید و توزیع آتل اورژانسی

حمید برمتر

تولید و توزیع آتل اورژانسی موقت یکبار مصرف فومی دست و پا با برند آسان فیکس
مدیر عامل حمید برمتر

www.payaeksir.com
Hamidbarmetr@yahoo.com

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حمید برمتر» ثبت شده است

قبول شکست یک پیروزی

از گذشته تا کنون از بزرگان شنیده ایم که هیچگاه تسلیم نشوید و باتمام وجود تلاش کنید به هدف خود دستیابید و انسانهایی که این چنین بودنند الگویی برای دیگران معرفی و آنها را تحسین میکردند به و راستی که قابل تحسین بودند اما هیچکس برای ما این جمله زیبای هیچگاه تسلیم نشوید را این چنین توضیح ندادند که باید با هوشیاری و حسابگری هدف را از ابتدا تا زمان دستیابی به آن ترسیم ونقشه راه را مشخص نمود به گونه ای که مسیر روشن و بدون ابهام باشد  به گونه ای  که هرگاه از این مسیر خارج شدید مشهود و با اطلاع باشد که بتوانید برای برگشتن به مسیر اصلی ، تصمیمی دقیق بگیرید و یا برای اصلاح قسمتی از نقشه راه اندکی از مسیر از پیش تعیین شده را تغییر دهید .

خیال پردازی  بزرگترین ابزار برای تعیین هدفی برای آینده است اما خیالپردازی باید توسط یک ذهن باهوش پردازش گردد و باتوجه به ابزارهای که در اختیار داردهدف خیالی را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قراردهد ، باتوجه به راههای موجود مسیر منطقی تر را با برنامه ای جامع از ابتدای خیال پردازی تا زمان رسیدن به هدف ، تمام چیزهای که بدست خواهید آورد را باتمام چیزهایی که از دست میدهید را در کنار هم بررسی میکند که البته باتوجه به هدف میتواند مادی یا معنوی باشد . بعداز  طی این مراحل شما بعنوان یه تصمیم گیرنده میتوانید تصمیم بگیرید که بدست آوردن هدف مورد نظر ارزش از دست دادن منابع را دارد یا خیر اگر دارد که شما با یک نقشه راه بررسی شده وارد مسیر میشوید و در غیر اینصورت آن هدف را در بایگانی افکار خود بعنوان یک تجربه تصمیم گیری هوشمندانه ذخیره کنید .

گاهی نقشه راهی که به آن وارد شده اید و در حال طی مسیر هستید را شما برنامه ریزی نکردید و شما بدون اراده در آن مسیر قرار گرفته اید ، کودکی که بدون اراده خود وارد زندگی دنیوی شده و یا مردم بیطرف کشوری که ناخواسته درگیر یه جنگ شده اند میتواند با تشخیص اولین شکست در مسیر باید هوشمندانه آن را بپذیرند و ادامه مسیر تعیین شده را خود برنامه ریزی کند و به عبارتی با مسیر ارادی  خود طی مسیر کند .

***اشاره ای کوتاه : از ادیسون پرسدند حس تو از هزار بار شکست برای هدفت چیست ؟

پاسخ :"من هزار بار تجربه کردم و هزار مرحله را گذراندم تا به موفقیت برسم "

 

شما با بررسی هدف نقشه راهی را برنامه ریزی و با در اختیار داشتن تمامی اجزا برنامه درمسیر اجرا و بدست آوردن هدف وارد واین بدین معنی است که منافع بدست آمده برای شما مطلوب تراست .

نقشه راه شما تابع شرایطی است که در آن اتخاذ تصمیم میکنید اما هرچقدر هم دوراندیش باشید عوامل جدیدی در آینده برنامه شمار تحت تاثیر قرار خواهد داد که میتواند ناشی از تکنولوژی ، تغییر الگوی مصرف ،تحولات اجتماعی و فرهنگی ،حوادث غیر مترقبه و...باشد

این موضوع که شما باید بخشی از برنامه ریزی را برای شناسای عواملی ازاین دست کمتر مورد توجه قرار میگرد و این قابلیت امکان اینکه شما انحراف از مسیر اجرایی را کمترین زمان ممکن تشخیص دهید برای آن تصمیمی مناسب اتخاذ کنید در این شرایط دو مسیر پیش روی شما وجود دارد :

مسیر اول - انحراف شناسای شده با هزینه قابل قبولی قابلیت اصلاح را دارد و میتوان با حذف و یا وارد کردن آن به برنامه اصلی به مسیر بازگشت.

 مثال ) طی دهه های پیشین فایلهای صوتی و تصویری بوسیله فیلمهای فیزیکی ذخیره و با محدویت بسیار زیاد مورد استفاده قرار میگرفتند اما تکنولوژی دیجیتال با امکانات عالی شرایط ذخیره سازی و محدویتهای حجم و کیفیت را برطرف کرد در این میان شرکتهایی که در زمینه های مرتبط فعالیت میکردند شامل دو دسته بودند که با تصمیم گیری بر مبنای پذیرش و یا عدم پذیرش شکست برنامه قبلی با شرایط مختلفی مواجه شدند

  • دسته اول شرکتهای که با شناسای به موقع این رشد تکنولوژی با آن همگام ونقشه راه را اصلاح و دوباره به مسیر اصلی بازگشتند و با پذیرش عدم کارایی محصولات قبلی (پذیرش شکست در برنامه قبلی) به پیروزی بزرگتری دست یافتند

 - دسته دوم شرکتهای که دیر ازسرعت رشد این تکنولوژی آگاه شدند و یا اینکه از وجود آن آگاه بودند و عدم پذیرش شکست هدف با محصولات قلبی مسیر خود را ادامه دادند که در زمان محدودی منجر به متوقف شدن آنها شد این شرکتها با عدم نپذیرفتن عدم کارایی محصولات قبلی (عدم پذیرش شکست در برنامه قبلی ) دچار شکستی غیر قابل جبران شدند .

مسیر دوم - انحراف بوجود آمده یا امکان اصلاح ندارد ویا با هزینه غیر قابل قبولی میتوان آنرا اصلاح نمود که در این شرایط شما بر سر دوراهی پذیرش شکست و یا عدم پذیرش آن قرار خواهید گرفت که در صورت پذیرش آن میتوانید با شکستی کوچک از شکستی بزرگتر جلوگیری کنید که در واقع حاصل تفاوت شکست ابتدای و شکست نهایی برای شما میتواند پیروزی دلچسب باشد که شاید بیرون از سیستم شما قابل رویت نباشد که البته با عدم پذیرش آن میتواند به یک شکست بزرگ منجر شود و صدمات ناشی از آن بسیار بزرگتر و غیر قابل جبرانتر باشد

مثال ) در جنگ جهانی دوم هیتلر اگر روسیه را فتح میکرد بدین معنا بود که تقریبا به هدف نهایی خود حکومت یکپارچه بر اروپا و آسیا دست یافته بود اما با توجه به اینکه مشاوران نظامی او خطر سرمای وحشتناک زمستان روسیه را گوش زد کردند او همچنان اسرار بر ادامه بی امان پیشروی داشت که در نهایت این عدم پذیرش شکست کوچک موقت باعث توقف پیشروی و در نهایت به گونه ای وحشتناک شکست کامل آنها شد  

یکی از جملات هیتلر که خود به دام آن افتاد این چنین است "در جهان پاسخ دو چیز را باید باخون داد ، اشتباه و خیانت " اشتباه هیتلر عدم پذیرش یک شکست کوچک در مقایسه با هدف بزرگش که خارج ازاراده انسان بود و برای آن خونهای زیادی داد

علت تفاوت تصمیم گیری های متفاوت در شرایط مشابه میتواند ناشی از :

  1. ترس از شکست : این عامل ر این چنین شرح دهیم که گویی ترس از شکست یه اهرم برای جلوگیری ازدستیابی به هدف است این نگرش باعث ایجاد ترس از ترس میشود و از ابتدای راه عاملی برای کاهش سرعت و قدرت اجرایی شما خواهد شد و در نهایت با بروز شکست شما قابلیت پذیرش آن را نخواهید داشت و شما را دچار بحران میکند  .

 شما باید در نقشه راه از ابتدا ترس از شکست را بر اساس واقعیت بررسی و جایگاهی برای آن تعریف کنید که در تفکر شما جایگاهی ثابت داشته باشد و در سایر بخش ها اختلال ایجاد نکند، مدام در مسیر راه امکان سنجی شود که منجر به بار مثبت ترس یعنی احتیاط منطقی در حرکت شود و بجای پنهان کردن آن را پیش چشمان خود قراردهید که دائما آن را کنترل و هدایت کنید در این صورت در زمان بروز یه شکست کوچک در برنامه بزرگ و یا حتی شکست کل برنامه شما با اطمینان بیشتری که از قبل آن را پیش بینی و تمامی راهها را برای مهار آن انجام داده اید آن را میپذیرید و کمترین صدمه را میبینید

 

  1. تعریف اشتباه از پیروزی : پیروزی را در معنای کلمه میتوان چنین شرح داد ، "غلبه بر موانع موجود در مسیر دستیابی به هدف " این توصیف بسیار کلی میباشد  و جنبه های ذهنی آنرا بیان نمیکند بعبارت دیگر پیروزی برای یک سیستم یا شخص میتواند معنی مشخص داشته باشد اما در واقع هدف از یه سیستم که میتواند زندگی شخصی و یا سیستم مکانیکی باشد دائما در حال جابجایی است و نقطه پایانی برای پیروزی وجود ندارد و اتفاقی که میافتد بدست آمدن موفقیت است نه پیروزی . برای یک جوان با زندگی ساده ازدواج یک موفقیت است ولی پس از آن باید برای لذت بردن از زندگی تلاش کند و همچنان موفقیت شغلی ،خانوادگی و... را بدست آورد. نقطه مقابل پیروزی شکست است در مسیر راه ممکن است شما یکی از مراحل موفقیت را بدست نیاورید و آن را به شکست تعبیر کنید ،اگر تفکر شما در مورد پیروزی تغییر کند و آن را موفقیتی از میان هزاران موفقیتی که در مسیر شماست بپذیرید،  میتواند بدرستی درک کنید از آن هزار موفقیت شما یکی را بدست نیاورده اید و این مانعی برای حرکت شما نخواهد شد بنابراین آنرا در آغوش میکشید و میپذیرید و براحتی از نقاط مثبت آن برای ادامه مسیر استفاده میکنید
  2. تعلل در تصمیم گیری : هر شکست یا پیروزی نیازمند گذر زندگی انسان یا انسانهاست بنابراین میتوان گفت بزرگترین سرمایه ای که بصورت یکسان در اختیار همه است زمان است بنابراین باید بدرستی از آن استفاده کرد . اگر عدم موفقیتی (شکست) را بدرستی و در زمان مناسب شناسایی کنید ولی برای پذیرش  آن مقاومت وتعلل کنید یقینا یا وخیم تر میشود و یا با تداوم و پی در پی شدن آن روبرو خواهید شد و عملا ابزار سرعت عمل برای حذف و یا اصلاح آن را از دست خواهید داد 

 

نقاط مثبت شکست :

  • قبول و شناخت صحیح شکست نمایانگر نقاط کور از دید ما : قبول شکست یعنی ما در مرحله ای هستیم که با ادراک خود شکست را دریافت کرده اید و اما شناخت اینکه ما شکست را برآورد و منابع آن و همچنین تبعات آن را نیز شناخته ایم در این شرایط میتوان گفت که ما بخوبی از جزئیات آن باخبریم و شما میتوانید زیرکانه آز این اطلاعات برای موفقیت های بعدی استفاده کنید در ادامه  این مبحث شکست را در سه حالت که آشکار میشوند را دسته بندی میکنیم :

الف ) شکست شما در عموم اجتماع مورد نظر آشکار میشود و هم خود شما و سیستم و هم عموم مردم یا بخشی مرتبط آن را درک میکنند برای مثال : نمرات دروس دانشگاهی شما که نشانگر مردود شدن شماست در برد دانشگاه گذاشته شده است.

در این نوع از ظهور مشکل شما باید در لحظه شکست را قبول کنید زیرا اگر بخواهید در مقابل پذیرش آن مقاومت کنید نتیجه ای معکوس دارد زیرا شما خود توانایی اینکه قبل از دیگران آن را تشخیص دهید را نداشته اید بنابراین شما یقینا هیچ برنامه ریزی قبلی برای آن نداشته اید و باید از آن نقطه به بعد آن را برنامه ریزی کنید و این از صدمات بیشتر جلوگیری میکند ، اما اگر آن را بپذیرید با قدرت بیشتر میتوانید دریابید عواملی که بر آن تاثیر گذاشته اند چه چیز هایی هستند زیرا علاوه بر خود دیگران آن را برای شما بازگو میکنند و این قدرت برنامه ریزی شما در ادامه را افزایش میدهدو شما زودتر از فضای عمومی شکست (عدم موفقیت )خارج میشوید و با شرایطی که استرس کمتری دارد ادامه میدهید

ب) افراد غیر از شما آن را درک کردند و شما و سیستم هنوز از آن بی اطلاع هستید برای مثال : محصولات غذایی شرکت شما در منطقه ای که دارای ذاعقه ای خاصی هستند فروش نمیرود.

بدترین نوع برای ظهور شکست این حالت است زیرا شما با بی اطلاعی از وقوع شکست همچنان بر طی مسیر غلط استوارید و این عواقب را شدید تر میکند و به مانند ویروسی که در حال افزایش است عمل میکند و به تدریج تا زمان اطلاع شما رشد میکند در هر نقطه که شما این مشکل را درک کنید باید سریعا آن را بپذیرید که از شیوع سریع آن جلوگیری و در ادامه راهی برای حذف و یا مهار آن طراحی کنید

پ) شما و سیستم قبل از عموم آن را درک میکنید برای مثال : کشاورزی که در بازدید های منظم متوجه میشود که یکی از انبار های محصولش دچار آفت گردیده است

 سومین حالت بهترین نوع ظهور است و بیانگر آن است که شما از قبل آن را پیش بینی کرده اید و یا اینکه سیستم کنترلی دارید که قبل از دیگران آن را شناسایی کرده و این بزرگترین مزیت هر شخص یا سیستمی است برای رسیدن به موفقیت زیرا قبل از آن که شما تحت تاثیر عوامل خارجی شکست قراربگیرید تصمیم گیری مینمایید و شما تنها با عومل داخلی مشکل درگیر هستید . انسان های زیرک حتی این نوع شکست را باتوجه به بی اطلاعی دیگران به پل زیبای برای مفقیت بعدی خود میکنند و یا حتی به گونه ای شکست را متجلی میکنند که پیروزیشان را به دیگران نشان دهد . در مورد مثال کشاورز میتواند از شایعه جلوگیری کند که مابقی محصولاتش را خوب بفروشد   

  • تشخیص شکاف میان خود واقعی ما و خود نمایان ما: شکست در واقع نمایانگر نقص در قسمتی از نقشه راه است که یا مورد بررسی قرار نگرفته و یا از قبل پیش بینی شده است و در زمان رخ دادن آن به راحتی میتوان شکاف میان نقشه راه شما و واقعیت رخ داده را  درک کرد و اینگونه شما میتوانید از ابزارهای از قبل تعیین شده برای پر کردن آن شکاف استفاده کنید و یا در صورتی که پیش بینی در مورد آن نداشته اید میتوانید برای روند آتی آن راه حلی بیاندیشید که تمامی هدف شما را به خطر نیاندازد

 

  • هر شکست ابزاری جدید برای توانگر بودن به شما میدهد : شکست تجربه ای است که هیچگاه شما را در ادامه راه تنها نخواهد گذاشته و همواره از آن میتوان به عنوان ابزاری برای تشخیص اشتباهات آتی استفاده کرد . میتوانید به جای هزینه سنگین برای تجربه شکست خود ، شکست دیگران را مطالعه کنید و اینگونه ابزار های متعددی که دیگران برای رفع و یا حل شکست های خود به کار برده اند را در اختیار داشته باشید و البته نیاز است شما  از پیش جایگاهی برای آن پیش بینی و در برنامه ریزی لحاظ کرده باشید

 

برمتر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۹ ، ۱۶:۵۱
آتل اورژانسی یکبارمصرف فومی

 

دام تکنیک

ابتدا تعریفی ساده از تکنیک را بیان میکنیم ، به عبارتی تکنیک یعنی فن ،روش ، یا راه حل برای موضوعی خاص که میتواند فیزیکی باشد مانند تکنیک در ورزشهای  مختلف یا ذهنی باشد مانند فن بیان در شرایط مختلف ارتباطی .

اما چرا جمله دام تکنیک را مطرح کردیم آیا واقعا تکنیک دام است؟ در واقع همیشه با پیدایش نوعی مشکل یا مانع افراد خلاق فن و یا روشی برای رفع آن خلق کردند که ما آنها را تکنیک مینامیم بنابراین بدور از ذهن است این تعریف را به دام مرتبط سازیم تکنیک در ذات خود میتواند راه گشا باشد صرف نظر از اینکه نیت انجام و یا مشکل حل شده بد یا خوب باشد . هر تکنیکی باتوجه به شرایط خاص حاکم در زمان و مکان مانع طراحی و اجرا شده که میتواند کامل مشکل را حل کرده باشد یا بخشی از آن را و در استفاده های مجدد ممکن است مشکلات و ضعفهای آن اصلاح شده باشد اما این بدان معنا نیست که همان تکنیک را اگر شما انجام دهید میتواند مشکل شما را نیز حل نماید در واقع دام تکنیک ساخته دست شخصی که تکنیک را آفریده نیست و توسط شخصی که از آن الگو میگرد طرح میشود.

برای حل مشکلات هر شخصی تحقیق برای یافتن راه حل مناسب را آغاز میکند و در این میان ممکن است تکنیک یا تکنیک های  که قبلا آن مشکل را حل میکردند را بشناسد اما اگر توان تجزیه و تحلیل آن با شرایط فعلی مشکل چه از نظر زمانی ، مکانی ، فرهنگی و... را نداشته باشد که آیا آن تکنیک در این شرایط همان نتیجه را ایجاد میکند در واقع دامی برای خود پهن میکند و با استفاده از آن ممکن است مشکلاتش چندین برابر گردد

مثال :

  • اگر در زمان های که همه مردم دسترسی به اینترنت نداشته اند شما تکنیک های تبلیغات اینترنتی را در پیش میگرفتید یقینا نتیجه مناسبی بدست نمی آورید
  • در تکنیک های ارتباطی در شهرهای با تراکم جمعیت بالا افراد در هنگام گفتگوفاصله بسیار کمی با هم دارند اما اگر شما در شهر کوچکی که جمعیت کمی دارد نزدیک افراد شوید برای گفتگو باعث میشود آنها احساس ناخوشایندی داشته باشند
  • تکنیک های مدیریتی اروپا را شما در مناطق دیگر نمیتوانید اجرا کنید زیرا باید تشابهات فرهنگی جغرافیایی و زمانی و... داشته باشند

 

حال میگوییم اگر فردی در هر زمینه ای که نیاز دارید با مطالعه تکنیک ها و البته بررسی آنها با شرایط خود میتوانید تکنیک مناسب تری را انتخاب کند که البته بسیار زیباتر و حرفه ای تر است اگر بتوانید انحرافات تکنیک را بشناسید و در مسیر برای استفاده درست اصلاح کنید

جمله پایانی اینکه تکنیک ماهیتی راه گشا دارد اما استفاده از تکنیک اشتباه یا کمتر مناسب میتواند دامی باشد برای ایجاد مشکلات بیشتر باشد

حمید برمتر

Hamid Barmetr

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۱۰:۲۰
آتل اورژانسی یکبارمصرف فومی

چرا بدبختی بزرگتر از خوشبختی بنظر میرسد ؟

نفرت از زیان

به حال امروز خودت از یک تا  ده چه نمره ای میدهی ؟ حالا فک کن چه چیزهایی میتواند نمره حال تورا تبدیل به ده کند . یک سفر جذاب که همیشه آرزویش را داشتی یا پیروزی در شغلت و کسب موفقیت ؟

سوال بعدی چه چیزهایی باعث میشود که روزت افتضاح شود ؟ آلزامیر ، سرطان مریضی فرزندت ، شکست شغلی ، سرطان ، فوت عزیزانت و... اینها گزینه هایی هستند بر سر راه خوشی ماهستند بعبارت دیگر چیزهای بدت نتنها بدتر از چیز های خوب هستند بلکه بسیار با اهمیت هم هستند .

در گذشته و پیش از تکامل ما ، اوضاع از این هم بدتر بود و یک اشتباه ابلهانه میتوانست منجر به مرگ شود و هرچیزی میتوانست بسرعت مارا از چرخه زندگی خارج کند : بی دقتی درشکار ، یک تاندون متورم ، انفرادی زندگی کردن و... کسانی که بی پروا بودن قبل از اینکه نسلشان را خلق کنند میمردند باقی افراد یعنی ملاحظه کارها باقی میماندند و ما از نسل آنها هستیم .

بنابراین عجیب نیست بیش از اینکه برای چیزهای که بدست می آوریم ارزش قایل باشیم ، برای چیزهای که از دست میدهیم وحشت داریم . از دست دادن صد دلار بر خوشی شما بیشتراثر دارد  تا بدست آوردن  یک صد دلاری . در واقع اثبات شده است که از نظر عاطفی از دست دادن یک چیز دو برابر سنگین تر از بدست آوردن همان چیز است دانشمندان اجتماعی به این پدیده نفرت از زیان میگویند

به همین سبب اگر میخواهی کسی را در مورد موضوعی متقاعد کنی بر مزایای آن تمرکز نکن ، بلکه سعی کن به اون نشان بدهی که چگونه میتواند از مضرات آن رها شود . مثال : برای تبلیغ آزمایش داوطلبانه سرطان سینه دو بروشور چاپ شد و بصورت جداگانه به دو دسته از زنان داده شد  بروشور اول میگفت " تحقیقات نشان داده اند که زنانی که آزمایش را انجام میدهند با احتمال فراوانتری میتوانند تومور را در مراحل اولیه که قابل درمان است شناسایی کنند " بروشور دوم کمیگوید "تحقیقات نشان داده اند زنانی که از آزمایشات سرطان سینه پرهیز میکنند با احتمال کمتری تومور را در مراحل اولیه که قابل درمان است شناسایی میکنند".

بررسی ها نشان دادند بروشور دوم (که باتمرکز بر زیان نوشته شده بود )باعث ایجاد آگاهی بیشتری میشود و نسبت به بروشور اول (که با تمرکز بر منافع نوشته شده بود ) بیشتر زنان را به انجام آزمایش ترغیب میکرد .

وحشت از دست دان یک چیز عامل انگیزشی موثرتری نسبت به امکان بدست آوردن همان چیز باارزش مشابه است .

یکبار مرد موفق و ثروتمندی را ملاقات کردم که از گم شدن یک اسکناس صددلاری اش بسیار ناراحت بود ،این یعنی دور ریختن احساسات ! قبلا به او گفته بودم ارزش سرمایه اش هر ثانیه حداقل صد دلار نوسان دارد .

خبره های امور مدیریتی در شرکت های بزرگ جسورتر و خطر پذیر ترند . در واقعیت ، کارمندان سعی میکنند از ریسک دوری کنند . از دید آن ها این پرهیز کاملا توجیه پذیر است ، چرا باید در زمینه ای خطر کرد که در بهترین حالت برای آن ها پاداشی متوسط به همراه دارد و در بدترین حالت منجر به از دست دادن شغلشان می شود ؟ جنبه منفی بسیار بزرگتر از جنبه مثبت به نظر میرسد . تقریبا در تمام شرکت ها ، محافظه کاری در زندگی کاری هرگونه پیشرفت چشمگیری را از بین میبرد . بنابراین اگر خطر ناپذیری در بین همکارانت چند وقتی است ذهنت را مشغول کرده ،جواب اینجاست .(البته اگر برخی کارمندان ریسک های بزرگ میکنند معمولا به این خاطر است که میتوانند خود را پشت تصمیمات گروهی مخفی کنند ).

این همان چیزی است که نمیتوانیم با آن مبارزه کنیم : بدبختی ها از خوش بختی ها هم متعدد تر و هم قدرتمند ترند .ما نسبت به موارد منفی بیشتر حساسیم تا موارد مثبت . در خیابان هم چهره های مخفوف بیشتر از چهره های خندان به چشم می آیند . ما برخورد بد را بیشتر از برخورد خوب به خاطر می سپاریم ، البته غیر از مواقعی که برخورد خوب از جان خودمان باشد  

گردآورنده

حمید برمتر

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۲۹
آتل اورژانسی یکبارمصرف فومی